حکمت 412 نهج البلاغه
راه خود سازى (اخلاقى، تربیتى)
وَ قَالَ (علیه السلام):
کَفَاکَ أَدَباً لِنَفْسِکَ اجْتِنَابُ مَا تَکْرَهُهُ مِنْ غَیْرِکَ.
حکمت 412
و آن حضرت (که درود خدا بر او) فرمود:
در تربیت خویش تو را بس که از آنچه بر دیگران نمیپسندى دورى کنى.
حکمت 411 نهج البلاغه
وَ قَالَ (علیه السلام):
لَا تَجْعَلَنَّ ذَرَبَ لِسَانِکَ عَلَى مَنْ أَنْطَقَکَ وَ بَلَاغَةَ قَوْلِکَ عَلَى مَنْ سَدَّدَکَ.
حکمت 411
احترام به استاد (اخلاق اجتماعى، تربیتى)
و آن حضرت (که درود خدا بر او) فرمود:
با آن کس که تو را سخن آموختن به درشتى سخن مگو، و با کسى که راه نیکو سخن گفتن، به تو آموخت لاف بلاغت مزن.
حکمت 410 نهج البلاغه
وَ قَالَ (علیه السلام):
التُّقَى رَئِیسُ الْأَخْلَاقِ.
حکمت 410
ارزش پرهیزگارى (خلاقى، معنوى)
و آن حضرت (که درود خدا بر او) فرمود:
تقوا در رأس همه ارزشهاى اخلاقى است.
حکمت 409 نهج البلاغه
وَ قَالَ (علیه السلام) :
الْقَلْبُ مُصْحَفُ الْبَصَرِ.
حکمت 409
هماهنگى قلب و چشم (علمى)
و آن حضرت (که درود خدا بر او) فرمود:
قلب، کتاب چشم است. (آنچه چشم بنگرد در قلب نشیند)
حکمت 408 نهج البلاغه
وَ قَالَ (علیه السلام) :
مَنْ صَارَعَ الْحَقَّ صَرَعَهُ.
حکمت 408
سر انجام حق ستیزى
(علمى، معنوى)
و آن حضرت (که درود خدا بر او) فرمود:
هر کس با حق در افتاد نابود شد.
حکمت 407 نهج البلاغه
ارزش عقل (علمى، معنوى)
وَ قالَ عَلَیْهِ السَّلامُ:
مَا اسْتَوْدَعَ اللَّهُ امْرَأً عَقْلًا إِلَّا اسْتَنْقَذَهُ بِهِ یَوْماً مَا.
و آن حضرت (که درود خدا بر او) فرمود:
خدا عقل را به انسانى نداد جز آن که روزى او را با کمک عقل نجات بخشید.
حکمت 406 نهج البلاغه
اخلاق تهیدستان و توانگران (اخلاقى، اجتماعى، اقتصادى)
وَ قالَ عَلَیْهِ السَّلامُ:
مَا أَحْسَنَ تَوَاضُعَ الْأَغْنِیَاءِ لِلْفُقَرَاءِ طَلَباً لِمَا عِنْدَ اللَّهِ- وَ أَحْسَنُ مِنْهُ تِیهُ الْفُقَرَاءِ عَلَى الْأَغْنِیَاءِ- اتِّکَالًا عَلَى اللَّهِ.
و آن حضرت (که درود خدا بر او) فرمود:
چه نیکو است فروتنى توانگران برابر مستمندان، براى به دست آوردن پاداش الهى، و نیکوتر از آن خویشتندارى مستمندان برابر توانگران براى توکّل به خداوند است.
حکمت 405 نهج البلاغه
جاهلان متظاهر به دین (اعتقادى، ى)
] وَ قالَ عَلَیْهِ السَّلامُ: [
لِعَمَّارِ بْنِ یَاسِرٍ، وَ قَدْ سَمِعَهُ یُرَاجِعُ الْمُغِیرَةَ بْنَ شُعْبَةَ کَلَاماً، دَعْهُ یَا عَمَّارُ، فَإِنَّهُ لَمْ یَأْخُذْ مِنَ الدِّینِ إِلَّا مَا قَارَبَهُ مِنَ الدُّنْیَا، وَ عَلَى عَمْدٍ لَبَسَ عَلَى نَفْسِهِ، لِیَجْعَلَ الشُّبُهَاتِ عَاذِراً لِسَقَطَاتِهِ.
و آن حضرت (که درود خدا بر او) فرمود:
(چون عمّار پسر یاسر با مغیرة بن شعبه» بحث میکرد و پاسخ او را میداد، امام به او فرمود: اى عمّار مغیره را رها کن، زیرا او از دین به مقدارى که او را به دنیا نزدیک کند، برگرفته، و به عمد حقائق را بر خود پوشیده داشت، تا شبهات را بهانه لغزشهاى خود قرار دهد.
حکمت 404 نهج البلاغه
تفسیر لا حول و لا قوة الّا باللَّه (علمى، تفسیرى)
] وَ قالَ عَلَیْهِ السَّلامُ: [
وَ قَدْ سُئِلَ عَنْ مَعْنَى قَوْلِهِمْ، لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ، إِنَّا لَا نَمْلِکُ مَعَ اللَّهِ شَیْئاً وَ لَا نَمْلِکُ إِلَّا مَا مَلَّکَنَا، فَمَتَى مَلَّکَنَا مَا هُوَ أَمْلَکُ بِهِ مِنَّا کَلَّفَنَا، وَ مَتَى أَخَذَهُ مِنَّا وَضَعَ تَکْلِیفَهُ عَنَّا.
و آن حضرت (که درود خدا بر او) فرمود:
(از امام معنى لا حول و لا قوّة الا بالله، را پرسیدند. پاسخ داد:)
ما برابر خدا مالک چیزى نیستیم، و مالک چیزى نمى شویم جز آنچه او به ما بخشیده است، پس چون خدا چیزى به ما ببخشد که خود سزاوارتر است، وظایفى نیز بر عهده ما گذاشته، و چون آن را از ما گرفت تکلیف خود را از ما بر داشته است.
حکمت 403 نهج البلاغه
پرهیز از کارهاى گوناگون (علمى، اخلاقى)
] وَ قالَ عَلَیْهِ السَّلامُ: [
مَنْ أَوْمَأَ إِلَى مُتَفَاوِتٍ خَذَلَتْهُ الْحِیَلُ.
و آن حضرت (که درود خدا بر او) فرمود:
کسى که به کارهاى گوناگون پردازد، خوار شده، پیروز نمى گردد.